"میا کارگر" و کارنامه های فوتبالی آن
گفته می شود که در ایام کودکی آنقدر به فوتبال علاقه داشت که در میدان های خاکی با توپ تینس فوتبال می کرد و این باعث آن می شد که قسمت پیشروی بوت هایش در اثر تصادم با سنگ و خاک و توپ تینس خراشیده و پاره می شد.
این مرد فوتبالی نجیب الله کارگر( میاکارگر) است.
آقای کارگر در سال ۱۳۳۱ در شهر کابل و در یک خانواده روشنگرای کارگری چشم به جهان هستی گذاشت و چراغ خانواده را روشن کرد.
تعلیمات ابتدایی اش را از مکتب ده خدایداد آغاز و در انستتیوت تربیت بدنی به پایان رسیاند و پس از آن در اداره المپیک وقت( ریاست تربیت بدنی به حیث کارمند مقرر گردید.
گویا خداوند در طفولیت دعای کارگر را اجابت کرده که آموزش های تیوری ورزش را در نهاد ورزشی به پایان رسانیده و شامل کار عملی در نهاد ورزشی گردید.
کلپ های پامیر و اتفاق از جمله کلپ هایی بودند که همیشه افتخارات شان را میان هم تقسیم می کردند. و آقای کارگر نظر به وابستگی فامیلی که با کلپ اتفاق داشت نزد مامایش استاد خیرمحمد کارگر دست بوسی کرد و آموزش الفبای فوتبال را آغاز کرد.
فعالیت و بازی در کلپ اتفاق سبب رشد بیشتر استعداد این جوان فوتبالی شد و پس از چند سال توانست عضویت تیم ملی فوتبال را کسب نماید.
کارگر: (شوق علاقه که به فوتبال داشتم در سن ۱۵ سالهگی در تیم B اتفاق به حیث گولکیپر بازی میکردم اما استعداد که در میدان داشتم بیشتر از استعداد گولکیپری بود."
بعد از اینکه استعداد میا کارگر را در میدان بازی مشاهده کردند او را به تیم A اتفاق دعوت نمودند و بعد از تلاشهای زیادی که در تیم اول اتفاق انجام داد در سن ۱۷ سالهگی در تیم ملی جوانان و در سال ۱۳۵۲ عضویت تیم ملی بزرگسالان را کسب نمود.
آقای کار گر زمانی که عضویت تیم جوانان را داشت در یک مسابقه ی که در شهر تبریز ایران بر گزار شد لقب بهترین بازیکن را به نامش ثبت کرد.
آقای کارگر در رابطه به این که در کدام سال عضویت تیم ملی را بدست آورد و این افتخار را تا چند سال حفظ نمود،گفت:
(در سال 1352 وقتی داوود خان حکومت را گرفت زمینه برای رشد فوتبال مساعد شد، و تیم ملی هم برای اولین بار ایجاد گردید، و من هم از جمله کسانی بودم که ۱۹ سال عمر داشتم و به عضویت تیم ملی انتخاب شدم. همچنان یک تعداد از هم تیمی های دیگر ما نیز مانند کامران، الف محمدپنجشیری، صبور جان، صابر روح پرور ... بودند که استعداد های خوب داشتند.)
گفته می شود در سال های دهه پنجاه و شصت اداره های دولتی همچو وزارت های معارف، تحصیلات عالی، دفاع ملی، داخله و دانشگاه کابل تیم های خوب ورزشی در رشته های مختلف از جمله فوتبال داشت تا جایی که مربیان خارجی برای آموزش تیم های شان از کشور های مختلف دعوت می کردند.
آقای کارگر میگوید: یک مربی خارجی که به نام سندیکوف بود تیم فوتبال معارف را تمرین میداد و پس از ایجاد تیم ملی به حیث مربی تیم ملی تعین شد.
کارشناسان امور ورزش و ورزشکارانی که در زمان حکومت داوود خان مصروف امور ورزش بوده اند، دوره حکومت داوود خان را یک دوره طلایی در ورزش میدانند، گفته می شود در آن سال ها آقای وعید اعتمادی مسؤلیت ریاست کمیته ملی المپیک کشور را بر دوش داشت.
آقای کارگر در ترکیب تیم ملی فوتبال کشور برای انجام مسابقات به کشور های مختلف از جمله شوروی سابق، ازبکستان، چین، ایران، بنگله دیش، عراق، پاکستان، کوریای جنوبی سفر نموده و دستآوردهای خوب در کارنامه دارد.
کارگر: پس از سقوط حکومت طالبان منحیث کمک مربی تیم ملی تعین شدم و همراه با میرعلی اضغرآغا که مربی تیم ملی بودند به کشور های مختلف برای انجام مسابقات سفر نموده ایم.
آقای کارگر در مورد خصوصیات یک مربی خوب می گوید: (مربی باید صد فیصد خودش بالای توپ، زمین و بازیکنان و هنر خود حاکم باشد، مربی گری به گفتار نمیشود باید صد فیصد عمل داشته باشد، ما در زمان روس های یک مربی روسی داشتیم بنام سنیکوف، اکثر بازیکنان ما در زمان او به لیگ های کشور های قطر و اردن خریداری میشدند و بازی می کردند و از آن جمله از یاسین شیرپیری از ستاره های آسیا نام برد که در سال 58 در بنگلدیش مدال طلا را گرفت .
آقای میاکارگر از دوره های مختلف زندگی فوتبالی اش خاطره های تلخ و شیرین دارد که از زیان خودش شنیدیم و نگاشتیم.
(تیم فوتبال در دوران ما یک تیم بود مثل فامیل سیاه و سفید در قلب ما بود، آنقدر قلب شان پاک بود که حتی یک حرف زشت در بین بازیکنان رد و بدل نمیشد و از بهترین بازیکنان و رفیق های صمیمی آن زمان میشه از سعدالله خان، رحمت الله خان، بصیر ناصری، فاروق، صابر روح پرور و دیگران نام برد که همه شان در بیرون از کشور زندگی میکنند .
(از خاطرات تلخ آن زمان باید گفت که در سال ۱۳۵۸ ضیا الله جان که فعلا در آلمان زندگی میکنند موی های زرد داشت فدراسیون بنگلدیش انتقاد کرد که شما بازیکن روسی را آوردین مسابقه آغاز شد و ما دو گول پیش بودیم، یکی از بازیکن های ما را یک بازیکن برما فول تکتیکی داد توپ در پایش خورد و اوت شد دو باره دریبل آوردگول زدن و ریفری گول شان را درست اعلان کرد بازی لحظه به لحظه خشن شده میرفت بازیکنان با هم درگیر شدند به بازیکنان گفتیم یک چوپ ، لین یا یک چیزی در دست بگیرید و هرکس پیش آمد بزنید تمامی بازیکنها را که از کشور برما بودند توسط همو چوب ها از میدان کشیدیم بعدآ پولیس آمد ما را خلاص کرد.
شیرین ترین خاطره زندگیم همی است که عضویت تیم ملی آن زمان را کسب نمودم و در بسیار مسابقات بیرون مرزی به کشور های مختلف سفر نمودیم و یک فرهنگ عالی افغانی و اسلامی برای سایر کشور ها از خود نشان دادیم.
در آخر بعضی حرف ها و انتقادات دارم از فدراسیون فوتبال و بعضی دوست ها که شاید از همی حرف هایم خفه شوند .
هر چیز داریم همه امکانات است تنها چیزی که نداریم اتفاق است قناعت نداریم که یک پیشکسوت ما که ظرفیت های مربی گیری را دارد به او بیعت بکنیم و یک ترینر تخنیکی نداریم که عملا سطح تخنیک ما بالا برود. از باریکنانی که در خارج استند آورده شوند و مانند یک الماس از تجارب آنان استفاده شود.چیز های که مربی میگفت ما روزانه صد ها بار بالای خود تطبیق میکردیم و زحمت میکشیدیم حتی شب ها ما یک خانه کلان داشتیم در نیمه های شب تمرین میکردم بدون زحمت کشی یک شاگرد به مقام نمی رسد.
بخاطر آینده بهتر فوتبال از تجارب استادان پیشکسوت استفاده شود تا باعث پیشرفت فوتبال در کشور شود.
آقای کارگر در رابطه به لیک برتر فوتبال میگوید: (در این لیک جوانان و استعداد های بسیار خوب و جوان که آینده فوتبال را درخشان می کنند دیده می شود، باید این ها حمایت شوند، حمایت مادی و معنوی شوند تا تشویق شوند روحیه بگیرند و برای کشور شان از راه ورزش خدمت نمایند.)
آقای کارگر منحیث یک ورزشکار با استعداد تیم ملی، منحیث یک مربی خوب و توانا، منحیث یک پیشکسوت با تجربه در آسمان فوتبال افغانستان درخشنده بوده و در سال ۱۳۶۲ لقب ماستر سپورتی را نیز از کمیته ملی المپیک بدست آورده است.
وی اکنون منحیث کارمند ریاست عمومی تربیت بدنی و ورزش اجرای وظیفه می نماید.
رامین سدید