عبدالحمید صوفی کیست؟
آرمان من والیبال است، برای والیبال زنده گی می کنم.
این جمله ها را طی صحبتی که با یکی از استادان والیبال داشتم شنیدم، او در جمنازیوم مصروف آموزش برای جوانان بود که به گفته او اعضای تیم جوانان فدراسیون والیبال استند، تعداد شان به 30 نفر می رسید. هنوز ورزشکاران مصروف گرم کاری بودند، برای شان دستور داد که به گرم کاری شان ادامه دهند، در گوشه از جمنازیوم نشستیم و ازش خواستم تا در رابطه به ورزش والیبال بگوید، از خودش، از فعالیتهای ورزشی اش ، از هم بازیها هایش از پیروزی ها و شکست هایش.
لب به سخن باز کرد و با تشکری گفت: "والیبال آرمان من است و برای والیبال زنده گی می کنم"
گفتم چگونه به ورزش والیبال علاقه مند شدی وکیها بودند که زمینه را برایت مساعد ساخند و تشویقت نمودند،
گفت، هنوز در ولایت فراه بودم در مکتب شاکردان والیبال میکردند، خوشم می آمد، پشت خط می نشستم و تماشا میکردم توپ های اوت ( خارج ازمیدان) را می آوردم، در سال 1344 به کابل آمدم، در میخانیکی کابل شامل شدم تا به تعلیمات مسلکی خود آغاز کنم، در ساحه مکروریانها میدان والیبال بود، متخصصین روسی همراه با افغان ها والیبال میکردند، چون قد من بلند بود مورد توجه آنان قرار گرفتم و مه را شامل تیم والیبال نمودند، البته کسی که بیشتر باعث آموزش من دروالیبال شد استاد نادر بود، چند وقت بعد شامل تیم اتفاق شدم، مربی تیم اتفاق شیرجان کارگر بود که مرا بسیار تشویق کرد.
گفتم: غیر از تیم اتفاق دیگر کدام تیمها بودند و کدام ورزشکاران در آن تیم ها شامل بودند و بازی می کردند،
گفت: در آن زمان تیم های پوهنتون کابل، دافغانستان بانک، اتفاق و کابورا از جمله تیم های مطرح بودند که میان هم مسابقه میدادند، بازیکنان خوبی داشتند، که عبارت بودند از: موسی خان دین محمد خان که در کلپ اتفاق بازی میگردند،
در تیم دافغانستان بانک طاهر سوز، ابراهیم دلزاده، ابراهیم دستگیرزاد، عطاوالله، موسی خان که رییس بانک هم بود .در تیم پوهنتون : حمید منگل،عبدالعلی،داکترهاشم داکتر، میرویس، داکتر داوود بودند، تیمهای کابورا و پوهنتون حریف های همدیگر یودند. مسوول کابورا عبدالله شادکام و از پوهنتون حمید منگل و قیوم علمزوی بودند.
گفتم: شما در کدام سال عضویت تیم ملی را کسب نمودید و همراه شما کیها بودند یعنی اعضای تیم ملی والیبال کیها بودند،
گفت: در سال 1352 عضویت تیم ملی را داشتم. قدیرچپ، عبدالله شادکام، عمرکله پز، نعیم کبیر، رحمت خوازک زلمی، ولایت خان، ایوب، جانعلم حسنی، آدم خان، تجلی و ... اعضای تیم ملی بودند.
گفتم از سفر های خارجی و دستآوردهای تان بگویید،
گفت: سفرهای تیم والیبال به کشورهای آسیای میانه که آن زمان تحت تسلط اتحاد شوروی بودند صورت می گرفت مسابقات زیاد بود، برای ما هم آموزنده بود، گاهی می بردیم و گاهی می باختیم.
گفتم: ایا تیم والیبال دختران هم فعالیت داشت و سفرهای خارجی داشتند یا خیر؟
گفت: بلی بهترین پلیران از دختران بودند که به کشور های ازبکستان، چکوسلواکیا، بلغاریا، تاجکستان سفر های ورزشی داشتند در چند مسابقه هم مقام اول را گرفتند که درترکیب بازیکنان خوب چون هوژی، گلالی، هوسی، ناهید، لیلا، نیما و دیگران بودند.
آقای عبدالحمید صوفی در سال ۱۳۳۰ در ولایت فراه تولد گردیده مکتب را به سویه بکلوریا در آنجا تمام نموده در سال 1344 غرض ادامه تحصیلات به کابل آمده
وی در اداره های مختلف دولتی به حیث انجتیر برق و تخنیگ از جمله وزارت امور شهر سازی، تصدی مکروریان ها، شهرداری کابل کار نموده است.
در فدراسیون والیبال در سالهای ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۰ ریاست فدراسیون را بردوش داشت در سالهای بعد به حیث معاون فنی، مربی تیم بانوان و تیم جوانان مصدر خدمت به جوانان شده است.
داکتر مجتبی صوفی و مصطفی صوفی از پسران عبدالحمید صوفی استند که در طبابت و آواز خوانی شهره شهر شده اند.
خانم استاد صوفی همچنان فعالیت های ورزشی دارد که با ایجاد انجمن ورزشی زمینه آموزش ده ها دختر جوان را به ورزش مساعد ساخته است.
کمیته ملی المپیک در سال 1389 به پاس خدمات و زحمات آقای صوفی لقب بابای والیبال را به وی اعطاء نموده است.
برای این استاد محترم از خداوند متعال صحت کامل و طول عمر می طلبیم.
عارف پیمان
سال ۱۳۹۶